ایذه شهری با تمدن و فراموش شده
در میان شهرهای بختیاری نشین شهر ایذه از لحاظ تاریخی جایگاه ویژه ای دارد دکتر اسفندیار آهنجیده در مقاله خود به نام حکومت در سرزمین بختیاری چنین می نویسداسکندر از شوش به طرف پرسپولیس پیشروی کرد . عشایر کوه نشین طبق معمول تقاضای دریافت حق عبور داشتند که با حمله غافلگیرانه اسکندر به مناطق مسکونی این نواحی (ایذه) دریافت عوارض عبور ملغی شد.
به دنبال این حوادث اسکندر به ساخت قلعه ها و استحکامات و استقرار سربازان یونانی در این مرکز اقدام کرد تا بتواند از هجوم احتمالی اوکسیان ممانعت به عمل آورد . این قلاع نظامی در مناطق صعب العبور کوههای زاگرس در قسمتی که سرزمین مالمیر کنونی تا لردگان را در برداشت ، بنا گردیده بود . به مرور زمان با تزویج سربازان یونانی مستقر در این امکنه با زنان و دختران ایرانی – که به توصیه اسکندر صورت پذیرفت ، این منطقه از امتیازات شهری برخوردار شده و به مسکن دایمی اینان تبدیل گردید .
این ابتکار اسکندر به سبب دلاوریهای عشایر این منطقه با شکست مواجه گردید و این میهمانان ناخوانده نیز چندی بعد جزیی از اقوام کوه نشین شدند با اتحاد با آنها به هنگامی که تمامی ایران زمین عرصه آشوبها و جنگهای خونین جانشینان اسکندر بر سر تقسم مرده ریگ وی بود ، دولت مستقل به نام آلیمائیس را بینان نهادند و با هدف بازگشت عظمت از دست رفته ایران به مبارزاتی سخت با سلسله شاهان سلوکی برخاستند . دولت آلیمایی در دوران شکوفایی خود با وارد آوردن شکستهای متمادی به آنتیو خوس سوم ، پادشاه سلوکی و قتل وی سرزمینی به وسعت سواحل خلیج فارس تا شمال غربی ایران را متصرف گردید . این دولت نقش بسیار مهمی در تضعیف قدرت سلوکیان و تقویت قوم نوپای ایرانی یعنی اشکانیان ایفا نمود . اما در نهایت با پیروزی مهرداد یکم پادشاه اشکانی بر آخرین بازمانده سلوکی ، بساط تسلط بیگانگان بر ایران برچیده شد . میزان اهمیت نقش کوه نشینان آلیمائیس در کامیابیهای نظامی اشکانیان با تلاش این فاتحان در تعیین منطقه شمی (در 45 کیلومتری مالمیر) به عنوان پایتخت تابستانی این سلسله و نیز بنای بزرگترین معبد مقدس ایرانیان در این محل به خوبی جلوه گر شد . این پرستشگاه در فضایی باز دیوارهایش با ستون تزیین شده بود . این سرزمین در دوره پانصد ساله حکومت این سلسله دارای موقعیتی ممتاز و پرشکوه بود که نمونه آن مجسمه بلند مفرغی یکی از بزرگان پارتی است که شاید از یک فرمانروای دست نشانده پارتی باشد ...
سر وتن این مجسمه را جداگانه ریخته اند ... جامه تقریبا پشمینه ، لباس پارتیها و بلندی 6 پا و 6 اینچ(2متر) مربوط به 50 ق.م.یا 100م. می باشد که در موزه ایران باستان در تهران مضبوط است . همه اینها بیانگر موقعیت ممتاز و پرشکوه این منطقه است .
ریشه و منشاء قوم بختیاری بر اساس اسناد و مدارک موجود در سرزمین آنزانیان ( ایذه فعلی) که در پی خواهد آمد همگی حکایت از آن دارندکه خاستگاه و زیستگاه قوم بختیاری قبل از آمدن آریایی ها و هم زمان با ایلامی ها در منطقه ی فعلی در روزگار پیشین گسترش وسیع تری داشته است. قوم بختیاری در دوره ی ایلامی به نام اوکسیان – اوکسین ها- حیات ماندگار داشته است و در سرفصل های تاریخ اقوام بومی ایران پیوسته نام آنان به عنوان یکی از اقوام بومی قبل از آمدن، آریایی ها در دیار آنزان(انشان) در دامنه های زاگرس میانی حضور خود را به اثبات رسانده و در دوره ی هخامنشیان پیوسته مطرح بوده است.
سیدمحمدعلی امام، محقق ایرانی، با استناد به نوشتار« استرابون» و به نقل از هرودت تاریخ نویس یونان باستان می تویسد:«اوکسیان ها (قوم فعلی بختیاری) زیستگاه زاگرس میانی را متعق به نژاد اصیل و قدیمی ایران زمین دانسته است و منشاء آن را از زمان به خشکی نشستن کشتی حضرت نوح (ع) می داند. که این قوم (اوکسیان ها) رو به مشرق و از سمت کوههای آرارات (ارمنستان) به سرزمین بختیاری فعلی کوچ و در آنجا مستقر گشته اند.»
«بارون دوبد» به استناد از تاریخ یونان (آینکوروس- گزانفون) می نویسد که این کوه نشینان زاگرس میانی (بختیاری فعلی) از نوادگان پاراتاکی paraetaci و آماردی Amrdi و ایشان کسانی هستند که در کتیبه ها و سنگ نگاره های تخت جمشید نیز نامشان مذکور می باشد.
«استرابون» با استناد به تاریخ یونان باستان، سرزمین خوزستان، اصفهان و لرستان را به چهار بخش تقسیم نموده است:
1- خاک سوسیان مرکز آن شوش 2- عیلامیان (لرستان فعلی) 3- خاک سوسی ها در شرق لرستان تا سواحل سزار(دز) 4- خاک اوکسیان ها (اوکسین ها) منطقه ی بختیاری ها، کهکیلویه- ممسنی تا حدود اصفهان بوده است.
خاستگاه قوم بختیاری آنزان – انشان
آنزان و انشان سرزمین قوم اوکسیان ها، (بختیاری فعلی) است که در آغاز هزاره ی دوم مصادف با ورودآریایی ها(آریاها)(هند و اروپایی) دراین منطقه حکومت اشرافی ونظامی داشته اند متون وکتیبه های ایلامی موجود در اشکفت سلمان و کوه فزه(ایذه) دلیل بر صحت این ادعا است.
1- ترجمه کتیبه اشکفت سلمان(ایذه)
من: انشوشیناک هستم. پسر ناهونته پادشاه با قدرت آنزان.
شوسونکا معبد خدای کیریرشاه را که در لیان پایتخت است، من از بن خراب کردم و مجدداً دایر ساختم و آن را با فلز نجیب(طلا) پوشانده با سنگ های قیمتی مزین نمودم و برحسب میل خود آن را به عنوان قدسیت به خدای کیریر شاه که در لیان در پایتخت حکمرانی می کند تقدیم کردم. این عمارت ابدی بماند
2- ترجمه کتیبه کوه فزه(ایذه)
من اماردی پادشاه، پسر خنی این خطوط و نقوش را در این سرزمین(کوه) تمام کردم من بقعه خدای طایفه(نریسی) و(بتی) و خدایان بزرگ و مکان این خطوط در کوه و خدای مان و خدای (خو) و صور پادشاهی که این مکان را ساخته و به من کمک کرده به اتمام رساندم.
من صورت های خدای تُرتُر ره که محافظ طایفه است جمع آوری نمودم.
آقای عباس حیدری نوروزی(همایون بختیاری) در کتاب خود به عنوان از آریانا تا بختیاری چنین می نویسد یکی از نظرات امروزی در مورد زادگاه کورش کبیر است که بنا به مدارک و دلایل تاریخی از جمله آثار تاریخی و جغرافیایی سید امام شوشتری ،نیره زمان رشیدی، رومن گرشمن ، هرودوت، پایگاه کورش کبیر در دانشگاه صنعتی خراسان اثبات شده است. انزان شهر مهم عیلامی ها بوده است و در شمال شرقی خوزستان کنونی است و با پادشاهی هخامنشیان به انشان تبدیل شده است و تمام کتیبه های کوروش که در بابل وموزه های ایران هستند گفته: که انشان سرزمین من و انزان سرزمین پدرم بوده است پس بنابراین مدرکی وجود ندارد که قدمت ایذه را به عنوان یک سرزمین کهن ایران باستان ندانند و با نامگذاری انشان و تصرف پارسواش سرزمین اجدادی کوروش و غلبه بر استیاک بر پارسه یا شیراز کنونی حمله کرده و تاریخ نویسان نوشته اند که فرزند کمبوجیه از انشان به سمت پارسواش رفت و پس از غلبه بر آن به شیراز حمله برد که تخت جمشید و پاسارگاد را بنا نهاد.
این شهر دارای چندین اثر تاریخی دیگر می باشد هدف ما در اینجا معرفی جاذبه های تاریخی این شهر نیست بلکه یادآوری این نکته است که هر چند این شهر از لحاظ تمدن جایگاه ویژ ه ای را دارد اما در شناساندن این میراث فرهنگی کوتاهی شده است .امیدواریم مسئولان دست اندرکار برای رونق گردشگری در این منطقه که می تواند خود به تنهایی باعث رشد اقتصادی این منطقه شود اقدامات بیشتری را انجام دهند. بی شک معرفی فرهنگ و تمدن این منطقه که قدمتی چندین هزار ساله دارد نه تنها خدمتی به مردم این مرز وبوم است بلکه به اعتقاد ما اگر امروز شاهد توهین به فرهنگ این کشور بزرگ اسلامی هستیم یکی از علل آن بی شک کم کاری مردم و مسولین در شناساندن آن به جهانیان است.