زیبایی های روستای باجول

عکس هایی از بهار منطقه گردشگری شالو (روستای باجول)

نظر یادتون نره...

کتیبه الیمایی نقش برجسته باجول ایذه--نقوش برجسته الیمایی ایذه


مقاله کتیبه الیمایی نقش برجسته باجول ایذه
نویسنده: رسول بشاش

دانلود مقاله

ادامه نوشته

شیخ جمال الدین ایذجی

نویسنده :برگرفته از کتاب مشاهیر بختیاری


شیخ جمال الدین ایذجی شیخ جمال الدین لور و به نقل از « شدّ الازار» ایذجی ، اهل ایذج بود. وی از مشایخ و صاحبان کرامت است که در قرن هفتم می زیست. در آغاز امی بوده و به تیمار و تعلیم ستوران و اسبا ن می پرداخت سرانجام به علت زهد و تقوی و ریاضت به مقامات معنوی دست یافت. شیخ نجیب الدین بزغش در احوالات وی می گوید:

« وقتی مرا کسی گفت لوری غریب بدین شهر( شیراز) آمده . نام وی جمال الدین و خربه ای موی دارد و در مسجد جامع می باشد... مرا با فقها و نویسندگان کاری نیست. من مردی ام لور و امی و چیزی نمی دانم . مرا با ستور داشتن خوش بود. پیوسته ستوران داشتمی یک روز در پایگاه برابرستوران نشسته بودم ناگاه حالی بر من مکشوف گشت و جذبه ای ظاهر شد و حجاب منی از پیش من بر داشتند. بی هوش شدم و بیفتادم و در دست و پای ستوران می غلتیدم . چون به هوش آمدم مرا سر توحید مکشوف شده بود..... وی پیوسته شطحیات گفتی چنانکه جمعی از علماء و صلحا به کفر وی فتوا دادند. پیش اتابک ابوبکر که پادشاه شیراز بودند بردندو عرضه کردند و اجازت قتل او خواستند. اتابک گفت: اگر دو شخص دیگر که در شیرازند فتوا دهند به کفر وی من به قتل وی اجازت دهم. یکی شیخ نجیب الدین بزغش و یکی شیخ معین الدین که بزرگی دیگر بوده است در آن وقت فتوی پیش من آوردند. من بر آن نوشتم که او مجذوب است و مغلوب و کشتن وی جایز نیست. شیخ معین الدین نیز همین نوشت. اتابک به قتل وی اجازت نداد.. و هم وی گفته که یک روز وضو می ساختم و شیخ جمال الدین در من می نگریست چون آب به روی می رسانیدم گفتم ارفع الحدث جمال الدین گفت: هیچ حدثی مانده است ، که می گویی ارفع الحدث بگو ارفع المحدث.»
همچنین نقل می کنند: وی با شیخ نجیب الدین مناظره ای داشت ، شیخ جمال الدین خطاب به
شیخ نجیب الدین گفت: حال من و خود چگونه می بینی؟ شیخ گفت: می بینم که گوییا هر دو ما در مسجد هستیم که طرفهای ما به دیوار ان مسجد وا نهاده است. شیخ جمال الدین گفت: من در رویت چنین دیده ام و تو در بیان چنین دیده ای. اکنون بگو که در منزلت ما کدام یک بزرگتریم؟ شیخ فرمود: تو در مسجدی نشسته ای که سقف دارد و من در مسجدی ام که مکشوف است. گوییا من طریقه دارم که ترقی دارد و تو این طریقه نداری پس مناظره منقطع شد

برگرفته ازhttp://www.azadmardan.com